«موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی»
با مشارکت «انجمن تعالی کسب و کار ایران»بهبود مدیریت2251-899111320171122Identifying, Prioritizing and Modeling Factors of Knowledge Networks Formation in Knowledge-Based Organizationsشناسایی، اولویتبندی و الگوسازی عوامل شکلگیری شبکههای دانش در سازمانهای دانشمحور با رویکرد ساختاری تفسیری12457684FAعلی رضائیاناستاد، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.روح اله باقریدانشجوی دکتری مدیریت سیستم، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.حمیدرضا فرتوک زادهدانشیار گروه مدیریت، دانشکده مدیریت و مهندسی صنایع، دانشگاه صنعتی مالک اشتر، تهران، ایران.Journal Article19700101<span>Due to increasing speed of competition in the business environment and its impact on the performance and ability of organizations to maintain organizational existence, organizations need to use modern management tools to increase the flow of knowledge to increase creation and regeneration of knowledge. For this purpose, it is necessary to use an appropriate model to form knowledge networks. The purpose of this study was to develop a model of knowledge network in knowledge-based organizations by Interpretive Structural Model approach. The research questions of this study were what are the effective factors in the formation of knowledge networks in knowledge-based organizations? And what is the relationship among these factors? The research methodology of this study was Exploratory Mixed Method, and by mixing quantitative and qualitative methods and relying on the experts' opinions, the factors influencing the formation of knowledge networks and the relationships among them, in knowledge-based organizations, were identified and ranked. In order to analyze the information, we have used Delphi method in the qualitative stage and strctural interpretation model in the quantitative stage. The results of this study showed that Development of Management Processes has the most impact on the formation of knowledge networks and the most influential factors are at the first level of the model, which includes Type of Knowledge, Culture, Organizational Structures and Communication Mechanisms. This paper suggests replacing inter-organizational knowledge networks, which are based on the developed model in this research, whith the current dispersal schemes of knowledge management.</span>با توجه به سرعت بالای رقابت در فضای کسبوکار و اثر آن بر عملکرد و توانایی سازمانها در حفظ موجودیت سازمانی، نیاز است تا سازمانها از ابزارهای نوین مدیریتی جهت افزایش سرعت جریان دانش بهمنظور افزایش تولید و بازتولید دانش استفاده نماید. به این منظور نیاز است تا از یک مدل مناسب برای شکلدهی شبکههای دانش استفاده شود. تحقیق حاضر با هدف مدلسازی ساختاری تفسیری مدل /شبکهی دانش در سازمانهای دانشمحور (مرکز تحقیق و توسعه خودرو) انجام شده است. سؤالات این پژوهش این است که عوامل مؤثر در شکلگیری شبکههای دانش در سازمانهای دانشمحور کدامند و روابط بین این عوامل چگونه است؟ طرح تحقیق حاضر ترکیبی اکتشافی بوده و با ترکیبی از روشهای کمّی و کیفی و با تکیه بر نظر خبرگان، عوامل مؤثر در شکلگیری شبکههای دانش و روابط بین آنها در سازمانهای دانشمحور، شناسایی و رتبهبندی شدهاند. جهت تجزیهوتحلیل اطلاعات، در مرحله کیفی از روش دلفی و در مرحله کمّی از روش مدلسازی ساختاری تفسیری استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد، توسعه فرآیندهای مدیریتی بیشترین تأثیر را در شکلگیری شبکههای دانش دارند و تأثیرپذیرترین عاملها نیز در سطح نخست از مدل قرار دارند که شامل نوع دانش، فرهنگ، ساختارهای سازمانی و سازوکارهای ارتباطی میشود. پیشنهاد میشود در حوزه پژوهش، فناوری و حتی در حوزههای عملیاتی دیگر نیز شبکههای دانش بین سازمانی با مدل طراحیشده در این تحقیق، جایگزین طرحها و پروژههای پراکنده فعلی مدیریت دانش شود.«موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی»
با مشارکت «انجمن تعالی کسب و کار ایران»بهبود مدیریت2251-899111320171122Technology Assessment Framework of Social Network Gamesچارچوب ارزیابی فناوری بازی های موبایل مبتنی بر شبکه های اجتماعی254457685FAمحمد نقی زادهاستادیار گروه مدیریت صنعتی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران.مهدی الیاسیاستادیار گروه مدیریت تکنولوژی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران.پژمان حکیمیکارشناسی ارشد مدیریت، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران.Journal Article19700101<span>Industry of video games, especially social network ones, has become one of the main parts of creative industries. Development of knowledge based businesses, different technology platforms, rapid technology growth rate and social impacts of these games have made technology assessment of social network games necessary. This article tries to address the questions of "what factors are crucial for technology assessment in this field?" and "what is their priority?" accurately. Twenty three indicators were identified by literature review and exploratory interviews and they were classified into five components. After defining these indicators, we developed a questionnaire with nine items. These questionnaires were distributed among thirty three experts of this field. The collected data have been analyzed with Fuzzy Analytic hierarchy process (AHP) and more important indicators were prioritized. The findings imply that components of business development, users and social interactions and infrastructural specifications are the most important components, respectively.</span>صنعت بازیهای رایانهای بهویژه بازیهای شبکه اجتماعی به یکی از بزرگترین بخشهای صنایع خلاق تبدیل شدهاند. توسعه کسبوکارها و شرکتهای دانشبنیان در این حوزه، وجود پلتفرمهای متنوع فناوری، رشد سریع فناوری و آثار اجتماعی و فرهنگی بازیهای شبکههای اجتماعی لزوم ارزیابی فناوریهای این بازیها را ضروری میکند. این مقاله تلاش دارد تا با نگاهی جامع به این سؤال کلیدی پاسخ دهد که چه مجموعه عواملی را بایستی در ارزیابی پلتفرمهای فناوری بازیهای شبکه اجتماعی موردتوجه قرار داد و اهمیت هر یک از این عوامل به چه صورت است. با بررسی پیشینه موضوع و مصاحبههای اکتشافی، تعداد 23 شاخص شناسایی و در قالب پنج بعد اصلی طبقهبندی شد. پس از استخراج این شاخصها، پرسشنامهای با استفاده از مقایسات زوجی در یک طیف نُهتایی توسعه داده شد. سپس این پرسشنامه در اختیار 33 تن از خبرگان و کارشناسان مربوطه قرار گرفت و بدین ترتیب دادههای پژوهش جمعآوری شد. بر همین اساس و با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی، اولویت هریک از عوامل استخراج شد. یافتههای تحقیق نشاندهنده این مهم است که به ترتیب، بعد اقتصادی و توسعه کسبوکار، بعد کاربران و تعاملات اجتماعی و بعد ویژگیهای زیرساختی بازی از اهمیت بیشتری برخوردارند.«موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی»
با مشارکت «انجمن تعالی کسب و کار ایران»بهبود مدیریت2251-899111320171122Investigation of the Mental Patterns of Technology Incubators Managers about Factors Affecting on Organizing and Innovation Paradoxشناسایی الگوهای ذهنی درباره عوامل مؤثر بر پارادوکس سازماندهی و نوآوری مدیران مراکز رشد فناوری457657686FAغلامرضا ملک زادهاستادیار گروه مدیریت، دانشکده علوم اداری و اقتصادی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.0000-0003-0982-7699قاسم تقی زادهعضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی مالک اشتر، تهران، ایران.محمد امین ملک زادهدانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت تکنولوژی، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، تهران، ایران.Journal Article19700101<span>Managers of new business era such as supporting organizations in knowledge driven business units including Technology Incubators always think about problems during organizing for innovation. They want to know whether we can organize for innovation or not? And how organizing and managing paradox can be managed? This study aimed to identify factors affecting the mental patterns of managers in relation to the organizing and innovation paradox. This is a kind of mental cognition and the new classification of the literature in relation to the specific characteristics of Technology Incubators. Technology Incubator can design more effective organizational structure and management processes and build their managerial and organizational capabilities if they can understand and explain this paradox. This study is based on literature review, interviews, and finding manager's opinions, evaluate and sum up the dialogues and ultimately selecting Q-sample phrases (42 statements identified) and sorting the results. The results showed that there are three mental patterns among these managers which are respectively: Technological, Structural, and Pragmatic mental pattern. Factors identified in the technological paradigm are more important than any other mental patterns.</span>مدیران سازمانهایی که به عرصههای جدیدی از کسبوکار وارد میشوند نظیر مراکز رشد فنآوری که باهدف حمایت از کسبوکارهای دانش بنیان و دانش محرک ایجاد شدهاند، در پی یافتن پاسخی برای این پرسش هستند که چه مشکلاتی در هنگام سازماندهی برای نوآوری پیش میآید و آیا میتوان سازمان ها را برای نوآوری سازماندهی کرد یا خیر؟ و چگونه میتوان پارادوکس نوآوری و سازماندهی را مدیریت کرد؟ در این راستا، پژوهش حاضر باهدف شناسایی الگوهای ذهنی مدیران در رابطه با عوامل مؤثر بر پارادوکس سازماندهی و نوآوری انجامشده است. این پژوهش، نوعی ذهنیتشناسی است و طبقهبندی جدیدی به ادبیات موضوع در حوزه مراکز رشد فنآوری با ویژگیهای خاص این نوع از سازمانها اضافه میکند. مراکز رشد فنآوری میتوانند با تبیین پارادوکس سازماندهی و نوآوری، طراحی ساختار سازمانی و فرآیندهای مدیریتی و ایجاد قابلیتهای سازمانی و مدیریتی، خود را اثربخشتر کنند. این پژوهش، با مرور ادبیات موضوع، مصاحبه و استفاده از افکار جمعی، ارزیابی و جمعبندی فضای گفتمان و درنهایت انتخاب عبارات نمونه کیو (42 عبارت شناساییشده) و مرتبسازی نتایج و تحلیل دادهها، انجام شد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که سه الگوی ذهنی در میان این مدیران وجود دارد که بر اساس گزارههای متمایزکننده با بالاترین امتیاز، نامگذاری شدند: فنآورانه، ساختاری و عملگرا. عوامل شناساییشده در الگوی ذهنی فنآورانه اهمیت بیشتری نسبت به الگوهای ذهنی دیگر(ساختاری و عملگرا) دارند.«موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی»
با مشارکت «انجمن تعالی کسب و کار ایران»بهبود مدیریت2251-899111320171122Assessment of Organizational Dashboard Development with Business Intelligence Logic in Manufacturing Companies: Case Study of Supplying Automotive Parts Co. (SAPCO)ارزیابی توسعه داشبورد سازمانی با منطق هوش تجاری در شرکتهای تولیدی و صنعتی: مطالعه موردی شرکت طراحی مهندسی و تأمین قطعات ایرانخودرو (ساپکو)7711457687FAسید علی اکبر هاشمیدانشجوی دکتری مدیریت دولتی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران.حسن الوداریاستادیار گروه مدیریت، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران.محمدرضا داراییاستادیار گروه مدیریت، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران.روح اله رازینیاستادیار گروه مدیریت صنعتی، دانشکده معارف اسلامی و مدیریت، دانشگاه امام صادق (علیه السلام)، تهران، ایران.Journal Article20180213Today, due to intensified competitive environment, countries and firms do not rely only on limited resources or random data in decision making and adopting competitive strategies; therefore, organizations are trying to achieve the best sources of information about the business and utilizing them effectively in their strategic planning. Dashboard, a tool which is rich in indicators, reports and graphs acts dynamically and through it, managers can see the organization's performance at any moment and compare and evaluate its status with respect to short and long term perspectives. But for efficient data using, business intelligence logic is inescapable. Business Intelligence is a system in which different, dispersed and heterogeneous data of an organization is integrated and through the establishment of analytical database helps managers to make decisions. This study designs a model of organizational dashboard with business intelligence logic, and through Importance Performance analysis method evaluated the organizational dashboard development with business intelligence logic in SAPCO as a manufacturing company which can be a comprehensive road map for organizations to design and implement an organizational dashboard and business intelligence. The results show that due to strategic planning process, performance evaluation and procedures based on quality management system, also due to deployment of Oracle software, systems and software infrastructure are provided in this company but because of lower priority of business intelligence in SAPCO issues, dashboard development process with business intelligence logic was not considered as an organizational project with a high priority and more work is required.امروزه به دلیل تشدید فضای رقابتی، کشورها و نیز بنگاهها در تصمیمگیری و اتخاذ استراتژی رقابتی خود تنها به منابع محدود و اطلاعات تصادفی کسبشده اکتفا نمیکنند؛ ازاینرو، تلاش میکنند به بهترین منابع اطلاعاتی در مورد کسبوکار و فعالیت خود دست یابند و از آنها بهطور مؤثر در برنامهریزی راهبردی خود بهره گیرند. داشبورد سازمانی، ابزاری است غنی از شاخصها، گزارشها و نمودارها که بهصورت پویا عمل کرده تا مدیران با استناد به آن بتوانند در هرلحظه عملکرد سازمان را مشاهده نمایند. لیکن جهت بهرهور شدن دادهها، استفاده از منطق هوش تجاری اجتنابناپذیر است. هوش تجاری سیستمی است که دادههای مختلف و پراکنده یک سازمان را یکپارچه و منسجم میکند و میتواند گزارشهای تحلیلی و چندبعدی را برای تصمیمگیری مدیران سازمان فراهم کند. این پژوهش با طراحی مدل ارزیابی توسعه داشبورد سازمانی با منطق هوش تجاری در سازمانهای تولیدی و صنعتی و همچنین اجرای مدل طراحیشده با استفاده از روش تجزیهوتحلیل اهمیت–عملکرد، به ارزیابی توسعه داشبورد سازمانی با منطق هوش تجاری در شرکت ساپکو بهعنوان یک شرکت تولیدی و صنعتی پرداخته است که میتواند نقشه راهی دقیق برای سازمانها جهت طراحی و پیادهسازی داشبورد سازمانی و هوش تجاری باشد. نتایج نشان میدهد با توجه به وجود فرایند برنامهریزی استراتژیک، ارزیابی عملکرد و رویههای مبتنی بر سیستم مدیریت کیفیت و همچنین وجود نرمافزار اوراکل، بسترهای سیستمی و نرمافزاری در شرکت ساپکو فراهم بوده، لیکن به دلیل اولویت پایینتر مباحث هوش تجاری در این شرکت، فرایند توسعه داشبورد با منطق هوش تجاری بهصورت یک پروژه سازمانی با اولویت بالا مطرح نبوده و در این حوزه نیاز به کار بیشتری است.«موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی»
با مشارکت «انجمن تعالی کسب و کار ایران»بهبود مدیریت2251-899111320171122Providing a Mechanism of Transferring Manufacturing Competences to Increase Market Performanceالگوی انتقال شایستگیهای تولید با رویکرد بهبود عملکرد بازار: مطالعه موردی شرکت سایپا11513757688FAغلام رضا هاشم زادهدانشیار گروه برنامه ریزی علوم اداری و مدیریت، دانشکده مدیریت، دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب، تهران، ایران.Journal Article20180213<span>Nowadays, businesses and organizations need more than ever to maintain the competitive advantage for survival. There are different aspects of competitive advantage, but better performance of the firm compared to the competitors and its placement in a superior position is their common aspect. Theory of the firm capabilities and competencies is one of these aspects, which is emphasized as a source of sustainable competitive advantage. In this theory, the core competencies refer to the way of coordinating the manufacturing skills and integrating the various flows of technology in the organization. In fact, organizations can be competitive through identifying and benefiting from their core competencies and attracting external competencies, which results in providing unique products. This study aims at providing a mechanism of transferring manufacturing competencies to increase market performance in SAIPA automobile manufacturing group. This is a survey-practical research that its data are gathered by using a questionnaire, which its validity and reliability is proven. The population of this research was one-hundred and ten people, which were selected among experts and managers of SAIPA Group. The findings proved research hypotheses and provided a local model in transferring manufacturing competencies in accordance with the Iranian automotive industry.</span>امروزه سازمانها جهت بقای خود، بیشازپیش، به حفظ مزیت رقابتی نیازمندند. تعابیر مختلفی از مزیت رقابتی وجود دارد که فصل مشترک آنها داشتن عملکرد بهتر بنگاه نسبت به رقبا و قرار گرفتن آن در موقعیت برتر است. یکی از این موارد، دیدگاه قابلیتها و شایستگیهای بنگاه بهعنوان منبع مزیت رقابتی پایدار است که در آن شایستگیهای اصلیبه چگونگی هماهنگ کردن مهارتهای تولید و یکپارچه کردن جریانهای گوناگون فناوری در سازمان اطلاق میشود. درواقع، سازمانها میتوانند با شناسایی و بهرهگیری از شایستگیهای اصلی خود و جذب شایستگیهای خارجی که حاصل آن ارائه محصولات بینظیر است، رقابتپذیر باشند. در این مقاله، هدف ارائه مکانیزه انتقال شایستگیهای تولید با رویکرد بهبود عملکرد بازار در گروه خودروسازی سایپا است. یافتههای پژوهش، نشانگر اثبات فرضیات پژوهش و ارائه الگویی بومی، درزمینه انتقال شایستگیهای تولید متناسب با صنعت خودروسازی ایران است.«موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی»
با مشارکت «انجمن تعالی کسب و کار ایران»بهبود مدیریت2251-899111320171122Ranking Challenges in Public-Private Contracts for Infrastructure Projectsرتبهبندی چالشهای موجود در قراردادهای مشارکت بخش خصوصی-دولتی در پروژههای زیربنایی13916057689FAروح اله سهرابیاستادیار گروه حسابداری، دانشکده علوم اقتصادی و اجتماعی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران.علی رستمیدانشجوی دکتری مدیریت بازاریابی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان، همدان، ایران.Journal Article20180213State and local governments provide more than two thirds of highway funding and are responsible for developing and delivering most of our transportation infrastructure. But many of these agencies do not have enough funds to maintain the existing transportation system, let alone expand it. In response, many agencies are looking for public private partnerships (P3s) to allow them to get more done with less. FHWA prepared these series of papers to enable transportation agencies to make informed decisions with respect to P3s by exploring the myths and realities of this complex - but often effective - project finance and delivery approach. <br />P3s are contractual agreements between a public agency and a private entity that allow greater private sector participation in delivering and financing of transportation projects than other 15 approaches, which are traditionally used. With P3s, private firms take on the risks of some or all of the financing, constructing, operating, and/or maintaining a transportation facility in exchange for a future revenue stream. This is a departure from the traditional model where private contractors construct projects based on a public design using public funding, after which public agencies take responsibility for long-term operations, maintenance, and rehabilitation.یکی از مسائل مهم امروز دنیا برای دستیابی به توسعه، ایجاد تأسیسات زیربنایی و زیرساختی است؛ چراکه هیچ اقتصادی نه در ایران و نه در جهان نمیتواند بدون ایجاد زیرساختهای لازم پیشرفت مناسبی داشته باشد. بنا بر دلایلی همچون بالا بودن هزینه، طولانی بودن مدت بازگشت سرمایه، ضعف مالی و عدمحمایت قوانین و مقررات از بخش خصوصی و...، همواره ایجاد زیرساختها بر عهده بخش عمومی یا همان دولت و سازمانهای دولتی و عمومی بوده است. مشارکت عمومی-خصوصی یا همان PPP، مدلی برای تأمین مالی پروژههای زیرساختی و زیربنایی مثل پروژههای سیستمهای ارتباطاتی، فرودگاهها و کارخانههای تولید برق است. در این مطالعه با استفاده از مطالعات پیشین که ازنظر ماهوی در چارچوب این مطالعه قرار دارند و با نگاهی تازه از زاویه جدیدی به موضوع چالشهای موجود در قراردادهای مشارکت بخش خصوصی-دولتی در پروژههای زیربنایی توجه شد و سعی شد تا این چالشها از منظر کارفرما، مشاوران و پیمانکاران رتبه بررسی شود. در این تحقیق جامعهی آماری موردبررسی 120 نفر بود. نتایج پرسشنامهها نشان داد که بستر لازم برای تأمین مالی پروژه و تضمینهای کافی و همچنین مسائل مربوط به قراردادها و قوانین یا ابهامات آن مهمترین چالش و مانع پیش روی قراردادهای مشارکت بخش خصوصی-دولتی در پروژههای زیربنایی (بزرگراهها) هستند. درنتیجه، برای حل این مشکلات در پروژههای آتی باید بر روی برداشتن این موانع و تأمین بستر مالی مناسب تمرکز شود.